برگ خزان

دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم

برگ خزان

دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم

بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
یه چند وقتی شده که بی هدف می دوم, پر از شک, پر از اشک, پر از تردید, ترسان از دستان تقدیر...
نمی دونم چرا تصمیم گرفتم افکارم رو مکتوب کنم... نمی دونم چقدر بر این تصمیم استوارم شاید بخاطر اینه که وقتی می نویسم حس می کنم نوشته ها به واقعیت نزدیکتر می شوند یا اینکه بهتر می تونم در موردشون تفکر و یا تصمیم گیری کنم, خیلی مطمئین نیستم ولی فعلا به تصمیمم اعتقاد دارم.

پ.ن: نمی دونم چقدر از باور های ما, مثل این مورد, تنها و تنها پناهگاهی که دارن قلب و دلمون هستند, شاید باید بهشون اعتماد کرد.

بایگانی
نویسندگان
شنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۲۳ ب.ظ

اختلال اجتماعی

انزوا

خیلی از ما تو زندگی با افرادی رو به رو شدیم که اصطلاحا به آن ها منزوی می گوییم, افرادی گوشه نشین که علاقه ای به برقراری ارتباط های تازه ندارند.

می خواهیم حالت خاصی از اختلال اجتماعی رو بررسی کنیم که شخص از افراد جدید می ترسه که در حالت سطحی تر وی را خجالتی می نامیم.من فکر می کنم این موضوع بیشتر گریبان گیر افرادی می شود که دارای عزت نفس بالایی اند و دوست ندارند شخصیت شون در دید افراد دیگر سطحی به نظر بیاد.در اصل شخص از "پس زده شدن" می ترسد, از این می ترسد آن طور که واقعا هست در دید افراد نباشد. این افراد در کودکی توجهی که خواستارش بوده اند, جذب نکرده اند.

پ.ن: بهتر است بجای اینکه دغدغه ی نیاز های فیزیولوژیکی دیگران را داشته باشیم کمی هم به نیاز های روانیشون فکر کنیم, هرکسی به محبت,اطمینان فکری, توجه و... نیاز دارد.



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۲۹
محمد حسین علیزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی